جست وجو کنيد تا پيدا کنيد!
جست وجو کنيد تا پيدا کنيد!
جست وجو کنيد تا پيدا کنيد!
نويسنده:سميه صيادي
چرا بعضي آيات قرآن، متشابه نازل شده اند؟
براي پاسخ به شبهه مطرح شده، نخست بايد به بررسي عوامل متشابه شدن سخن -به طور کلي اعم از قرآن و غير آن -و سپس به عوامل تشابه آيات و بعد از آن به فلسفه وجود متشابهات در قرآن بپردازيم . آيت الله مصباح يزدي در کتاب «قرآن شناسي »اين عوامل را به شش دسته تقسيم مي کند که آنها را در ادامه مي خوانيد.
عوامل تشابه کلام
1ـ نقص گوينده : گاهي نقص گوينده ذاتي است؛ مثل ناتواني در بيان مقصود که در بعضي از افراد به علل طبيعي وجود دارد و گاهي اکتسابي و اختياري است؛ مانند فارسي زباني که بخواهد مقصود خود را به عربي بيان کند ولي تسلط کافي بر واژگان، اصطلاحا ت و قواعد آن نداشته باشد. طبيعي است که اين مورد درباره کتاب خدا مصداق ندارد چون قرآن فصيح ترين کلام و گوينده آن برترين گوينده است.
2ـ تفهيم به افراد خاص: سيد ابوالفضل ميرمحمدي زرندي در کتاب «تاريخ علوم قرآن» درباره اين دليل مي نويسد: «گاهي گوينده قدرت فهماندن مقصود خود را دارد به همين هدف هم سخن مي گويد ولي عللي در پي آن است که فقط گروه خاصي به مقصود و هدف او دست يابند و يا آنکه همگان به طور اجمال -در حد کلي -از مراد او با خبر شوند. به همين دليل يا رمزگونه سخن مي گويد يا باعباراتي مجمل مقصودش را به شنوده منتقل مي کند. در صورت نخست فقط آگاهان به آن رموز به هدف او پي مي برند و در صورت دوم، همه به طور کلي بدان آگاه مي شوند، بنابراين سخن او در صورت اول براي ناآگاهان به آن رموز متشابه خواهد شد و در صورت دوم، نسبت به تفاصيل و جزئيات موضوع مطرح شده براي همگان مشابه خواهد بود».
3ـ معماگويي :گاهي گوينده در عين توانايي کامل در پي معماگويي است و سخن خود را به عمد به گونه اي مطرح مي کند که مقصود او در هاله ابهام باقي مي ماند؛ مانند پاسخ سبط بن جوزي به پرسشي که درباره خليفه پس از پيامبر (ص)از او شد و او گفت :«من بنته في بيته /آنکه دخترش در خانه اوست ».اين موضوع هم مي تواند يکي ديگر از دلايل تشابه کلام باشد. اين دليل هم به دليل ملازمه اش با سرگرم کنندگي، از کتاب خدا به دور است.
4ـ جدايي قرآن اصل سخن: بعضي اوقات، متکلم قيود کلام را همراه با اصل سخن بيان نمي کند يا براثر گذشت زمان، قيود کلام از متن سخن جدا مي افتد يا حتي شنونده از آن غفلت مي کند و در نتيجه جدايي اين قيود، سخن متشابه مي شود. چندين آيه قرآن هم به همين دليل متشابه شده اند.
5ـ متعالي بودن محتوا: بعضي از معاني و مطالب، بسي فراتر از آن هستند که در قالب الفاظ و عبارات بگنجند و با واژگاني که درباره امور محدود است، بيان شوند چون الفاظ و عباراتي که بشر به کار مي برد، براي معاني محدود، محسوس و معقول انساني وضع شده. بنابراين، هنگامي که در پي بيان امور نامحدود و نامحسوس فراروي ماده با همين واژه ها باشيم، سخن متشابه خواهد شد. چندين آيه متشابه قرآن هم همين حکم را دارند.
وقتي بايد با زبان انسان سخن گفت
علامه طباطبايي در تفسير الميزان در اين باره مي نويسد: «وقتي لفظي در معنايي استعمال مي شود که مصداق هاي مختلف حسي، اعتباري و ماوراي حسي دارد ،نمي فهميم کدام يک از آنها در اينجا اراده شده اند».
به عنوان نمونه، واژه «عرش» در بعضي آيات آمده و سؤال هاي بسياري درباره اش وجود دارد. آيا مقصود از آن در اين گونه آيات، تخت جسماني است يا موجودي جسماني که در حکم تخت و چيزي شبيه به آن است؟ اين گونه تعبيرات متشابهند و نظير آنها در قرآن وجود دارد. به هر حال، قرآن خطاب به مردم است و به ناچار بايد از همان الفاظ و ترکيب هاي متداول بين مردم استفاده کند و نتيجه آن، پديد آمدن تشابه در بعضي آيات است. آيت الله مصباح يزدي در اين باره مي نويسد: «وجود اين گونه متشابهات در قرآن طبيعي است زيرا معارف متعالي قرآن (از قبيل اوصاف خداوند و فرشتگان و ويژگي هاي معاد و مانند آن )در قالب الفاظ محدودي که براي امور حسي وضع شده نمي گنجد و هنگامي که به لباس چنين الفاظي در آيند، متشابه خواهند شد».
ابن رشد اندلسي -دانشمند و فيلسوف معروف -در اين باره مي گويد: «مردم در برخورد با تعاليم عاليه شريعت سه دسته اند؛ دسته اول کساني هستند که از حکمت متعاليه برخوردار بوده، صاحب فکر و انديشه اند و در برخورد با حوادث، استوار و با متانت رفتار مي کنند. دسته دوم عامه مردمند که طبقه جمهور را تشکيل مي دهند. اينان ممکن است چندان با علم و دانش سرو کاري نداشته باشند اما طبعي سليم، نيتي پاک و دلي تابناک دارند. دسته سوم هم ميان اين دو قرار دارند؛ خود را از سطح همگاني برتر و در رديف دانشمندان مي دانند؛ در صورتي که صلاحيت عرض اندام در آن عرصه والا را ندارند». ابن رشد در ادامه مي گويد: «تشابه ،صرفا درباره دسته سوم است زيرا دانشمندان در سايه دانش سرشار خود و با انديشه خويش، هرگز تشابهي بر سر راه آنان قرار نمي گيرد. طبقه جمهور يعني عامه مردم هم با ذهن صاف و ساده اي که دارند، هيچ گاه شبهه اي در تعاليم شريعت احساس نمي کنند زيرا به ظاهر الفاظ و تعابير، بسنده مي کنند و نگراني به خود راه نمي دهند».
رمزي براي بندگان حقيقي
آيت الله مصباح يزدي هم در کتاب قرآن شناسي در اين باره نوشته است :«احتمالاً متشابه آوردن بعضي آيات زمينه دست اندازي نااهلان به ساحت آيات الهي را از ميان برده است. چه بسا اگر بعضي مسلمان نماها نبود، دچار تحريف و تبديل مي شد و بدين ترتيب، زمينه حفظ اين گونه آيات از دستبرد نامحرمان از پيش فراهم شده است».
قرينه ها به مرور زمان از بين رفت
مرحوم آيت الله معرفت در کتاب «علوم قرآني» در اين باره مي نويسد :«آيات متشابه برابر با اسلوب و شيوه هاي متعارف عرب بيان مي شدند و خالي از هر گونه غموض و بعضي پيچيدگي بوده و در آغاز هرگز ايجاب شبهه نمي کرده اند. سپس در پي گيري هاي عقيدتي و فکري ميان گروه هاي مختلف مسلمانان، فاجعه «تشابه »دامنگير بسياري از آيات قرآن شد».
آيت الله مصباح هم در اين باره معتقد است: «فلسفه متشابه شدن بعضي آيات اين است که مسلمانان به طور طبيعي به برجسته ترين مفسران قرآن يعني پيامبر (ص)و اهل بيت (ع)سوق داده شوند، ولايت آنان را بپذيرند و دست کم بدان اعتراف کنند».
نظر اهل سنت
پنج دليل براي متشابهات
1ـ آيات متشابه مايه فزوني مشقت و رنج در راه رسيدن به مراد است و هر چه مشقت بيشتر شود، موجب بيشتر شدن ثواب مي شود.
2ـ اگر تمام قرآن محکم بود، جز بر يک مذهب مطابقت نمي کرد و با صراحت تمام مذاهب ديگر را باطل مي کرد و اين از چيزهايي بود که صاحبان مذاهب ديگر را از پذيرش، نظر کردن در آن و بهره بردن از آن دور مي ساخت؛ پس اکنون که مشتمل بر محکم و متشابه هر دو هست، صاحب هر مذهبي به طمع افتاده که در آن چيزي بيابد که مذهبش را تاييد کند و گفتاري را ياري دهد.
3ـ هر گاه قرآن مشتمل بر متشابه باشد، نيازمند آگاهي به تأويل و ترجيح بعضي از آن بربعض ديگر خواهد بود و در آموزش آن به تحصيل علوم بسياري از قبيل علم لغت ،نحو، معاني ،بيان و تحصيل اين علوم بسيار پيش نمي آمد؛پس در آوردن متشابه اين آيات فوايد فراوان است.
4ـ قرآن مشتمل بر دعوت خاص و عام است و همين قاعده حکم مي کند که براي هر دو گروه آياتي در قرآن باشد.
5ـ باجود آيات متشابه، مراجعان به قرآن نيازمند کمک گرفتن از دليل عقلند و بدين ترتيب از ظلمت تقليد رهايي يافته و به نور استدلال و برهان دست مي يابند اما اگر همه آيات قرآن محکم بودند، نيازي به تمسک به دلايل عقلي نداشتند و همواره در جهل و تقليد باقي مي ماندند.
قرآن سراسر محکم است
منبع:نشريه ضميمه آيه آبان ماه 88
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}